کلمه جو
صفحه اصلی

طوالع

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) ۱ - جمع طالع طالعه . ۲ - اول هر چیزی که پیدا شود از تجلیات اسمائ الهیه بر باطن بنده و آراسته گرداند اخلاق او را بنور طلوع انوار معارف بر دل .

لغت نامه دهخدا

طوالع. [ طَ ل ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ طالع و طالعة. ( آنندراج ) ( غیاث ). || صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: طوالع عبارت از درجه برابری است که به ازاء مطالع است چنانکه یاد کردیم. || طوالع در اصطلاح صوفیه اول چیزی که پیداشود از تجلیات اسماء الهیه بر باطن بنده و آراسته گرداند اخلاق او را به نور باطن. کذا فی کشف اللغات.

فرهنگ عمید

= طالع

طالع#NAME?



کلمات دیگر: