شاسپرم. [ پ َرَ ] ( اِ مرکب ) یکی از انواع ریحان که او را اسپرغم گویند. ( فرهنگ سروری ). بمعنی اسپرغم است که نوعی ازریحان باشد. ( برهان ). مطلق ریحان. ( شعوری ). او را شاهسپرم نیز گویند. ( فرهنگ سروری ). همان شاه اسپرم است. ( انجمن آرای ناصری ). اسپرغم است که شاهسفرم نامند. ( فهرست مخزن الادویه ). ضیمران. ضومران :
بنه شاسپرم تا نکنی لختی کم
ندهد رونق و بالیده و بویا نشود.
منوچهری.
تاک رز باشدمان شاسپرم
برگ رز باشد دستار شراب.
منوچهری.
آن برگهای شاسپرم بین و شاخ او
چون صدهزار همزه که برطرف مد بود.
منوچهری.
و رجوع به شاداسپرم ، شاه اسپرم ، شاه اسفرهم ، شاه اسفرغم ، شاهسپرغم ، شاهسفرم ، شاهسپرهم و شاه اسفر شود.