که شانه سازد که شانه تراشد
شانه گر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شانه گر. [ ن َ / ن ِ گ َ ] ( ص مرکب ) که شانه سازد. که شانه تراشد. که شانه درست کند. مرادف شانه تراش است. ( از بهار عجم ) ( آنندراج ) : منشار این کار منشاری بود باریک و تیز لطیف تر از منشار شانه گران. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
بمن تا بت شانه گر شد دچار
مرا روز و شب شانه بینی است کار.
بمن تا بت شانه گر شد دچار
مرا روز و شب شانه بینی است کار.
طاهر وحید ( از بهار عجم ).
فرهنگ عمید
شانه ساز، شانه تراش، کسی که شانه می سازد.
کلمات دیگر: