چوب بقم را گویند و بدان چیزها رنگ کنند .
دارپرنیان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دارپرنیان. [ پ َ ] ( اِ مرکب ) چوب بقم راگویند و بدان چیزها رنگ کنند. ( برهان ) :
بر هر تنی پراکند آن پرنیان پرند
خاکی کز آن نروید جز دارپرنیان.
بر هر تنی پراکند آن پرنیان پرند
خاکی کز آن نروید جز دارپرنیان.
مسعودسعد.
فرهنگ عمید
چوب بقم که از آن رنگ سرخ می گیرند و برای رنگ کردن پشم و ابریشم و پارچه های ابریشمی به کار می رود، دارنهال: در هر تنی پراکند آن پرنیان پرند / خاکی کز او نروید جز دارپرنیان (مسعودسعد: ۳۰۹ ).
کلمات دیگر: