کلمه جو
صفحه اصلی

سپاسی

فرهنگ فارسی

از سپاس ی ورک سامی کنایه از گدا و گدایی کننده امتان اولین پیغمبری را نیز گویند که بعجم مبعوث شد

لغت نامه دهخدا

سپاسی.[ س ِ ] ( ص نسبی ) ( از: سپاس + «َی »، پسوند نسبت ) رجوع به ساسی شود. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). کنایه از گدا و گدایی کننده. ( برهان ) ( آنندراج ) :
بی سپاسی نکنی رند نمایی به از آنک
بسپاسیت بپوشند به دیبا و پرند.
ناصرخسرو ( دیوان چ تقی زاده ص 143 ).
- سپاسیان ؛ امّتان اولین پیغمبری را نیز گویند که بعجم مبعوث شد. ( برهان ). گروهی بوده اند از پارسیان قدیم پیرو و تابع کیش مه آباد پیغمبر باستان و آنان سپاسی و سهی کیش و به دین مینامیده اند. ( آنندراج ). از برساخته های فرقه آذر کیوان : نخستین نظر در بیان اعتقادات علمی و عملی سپاسیان. آغاز ذکر مذهب سپاسیان و پارسیان که ایشان را ایرانیان نیز خوانند. گروهی که ایشان را ایزدیان و یزدانیان و آبادیان و سپاسیان و هوشیان و انوشکان و آذر هوشنگیان و آذریان گویند. ( دبستان المذاهب ص 7 ). برای اطلاع از عقاید منتسب به این فرقه رجوع به دبستان ص 7 ببعد شود. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ).

فرهنگ عمید

گدا، گدایی کننده.


کلمات دیگر: