بن ابراهیم بن ملک الممنع پیری عظیم الشان و رفیع الحال بود و در خدمت شیخ ابومسلم الفسوی تربیت شده
۱ - ( صفت ) کسی که هر سال او از سال گذشته بهتر است ( یا بهتر خواهد بود تفائ لا ) . ۲ - نامی از نامهای مردان .
سالبة. [ ل ِ ب َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن ملک الممنع . پیری عظیم الشان و رفیعالحال بود و در خدمت شیخ ابومسلم الفسوی تربیت شده . و شیخ ابوالحسن علی بن خواجه کرمانی را ملاقات و با شیخ اباعبداﷲ محمدبن علی مصاحبت داشت و خانقاه خودرا در کوار قرار داد و مدت سی سال در آنجا کسانی راکه بخانقاه می آمدند طعام میخورانید رحمة اﷲ علیهم . (شدّالازار ص 180 و181) (نامه ٔ دانشوران ج 3 ص 90). وعده ٔ زیادی از علماء و صالحین با او مجاورت داشته اند. در او فتوت و نشاط فراوان بود. او در سال 473 هَ . ق . فوت کرده و در خانقاه خود او را دفن کرده اند.
سالبة. [ ل ِ ب َ ] (ع ص ) سالبه . مؤنث سالب . رجوع به سالب شود. || و به اصطلاح علم منطق قضیه بر دو قسم است : 1 - قضیه ٔ سالبه ٔ جزئیه 2 - قضیه ٔ سالبه ٔ کلیه .
قضیه سالبه ٔ جزئیه : جمله ای است که در آن نفی بعض باشد چنانکه بعض الحیوان لیس بانسان . قضیه سالبه ٔ کلیه : جمله ای که در آن نفی کل باشد مثل لاشی ٔ من الانسان بحجر. رجوع به قضیه شود.
۱. سالبه؛ سال خوب؛ سال خوش.
۲. کسی که هر سال او از سال پیش بهتر باشد.
۳. نامی از نامهای مردان بوده.
۱. (منطق) جملۀ منفیه.
۲. [قدیمی] = سالب
〈 سالبهٴ جزئیه: (منطق) جملهای که در آن نفی بعض باشد مثل بعض الحیوان لیس بانسان (بعضی از جانوران انسان نیستند).
〈 سالبهٴ کلیه: جملهای که در آن نفی کل باشد، مانند لا شیءَ منالانسانِ بحجرٍ (هیچ انسانی سنگ نیست).