کلمه جو
صفحه اصلی

شخشخه

فرهنگ فارسی

کشیده شدن و دراز شدن یا برداشتن شتر ماده تشنه سینه را .

لغت نامه دهخدا

( شخشخة ) شخشخة. [ ش َ ش َ خ َ ] ( ع اِ صوت ) بانگ سلاح و بانگ جامه نو و بانگ کاغذ. ( منتهی الارب ). بانگ سلاح وکاغذ و هر شی خشک چون خشخشه. ( از اقرب الموارد ).

شخشخة. [ ش َ ش َ خ َ ] ( ع مص ) کشیده شدن. دراز شدن. ( منتهی الارب ). || برداشتن شترماده تشنه سینه را. ( منتهی الارب ).

شخشخة. [ ش َ ش َ خ َ ] (ع اِ صوت ) بانگ سلاح و بانگ جامه ٔ نو و بانگ کاغذ. (منتهی الارب ). بانگ سلاح وکاغذ و هر شی ٔ خشک چون خشخشه . (از اقرب الموارد).


شخشخة. [ ش َ ش َ خ َ ] (ع مص ) کشیده شدن . دراز شدن . (منتهی الارب ). || برداشتن شترماده ٔ تشنه سینه را. (منتهی الارب ).


فرهنگ عمید

۱. صدای به هم خوردن اسلحه.
۲. صدای کاغذ، جامۀ نو، و هرچیز خشک.


کلمات دیگر: