کلمه جو
صفحه اصلی

عایده

فرهنگ فارسی

مونث عائده، عیادت کننده، بازگردنده، ونیزبه معنی نیکی ومهربانی وعطاوبخشش ومنفعت
( اسم ) مونث عاید .

( اسم ) مونث عاید .

لغت نامه دهخدا

( عایدة ) عایدة. [ ی ِ دَ ] ( ع ص ) رجوع به عائدة شود.

عایدة. [ ی ِ دَ ] (ع ص ) رجوع به عائدة شود.


( عائدة ) عائدة. [ ءِ دَ ] ( ع ص ) مؤنث عائد. ( منتهی الارب ) :
در عبادت رفتن تو فائده
فائده آن باز با توعاده.
مولوی.
ورجوع به عائد شود. || ( اِمص ) نیکی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || مهربانی. ( منتهی الارب ). || عطا. بخشش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) :
مائده از آسمان شد عائده
چون که گفت أنزل علینا مائده.
مولوی.

عائدة. [ ءِ دَ ] (ع ص ) مؤنث عائد. (منتهی الارب ) :
در عبادت رفتن تو فائده
فائده ٔ آن باز با توعاده .

مولوی .


ورجوع به عائد شود. || (اِمص ) نیکی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || مهربانی . (منتهی الارب ). || عطا. بخشش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) :
مائده از آسمان شد عائده
چون که گفت أنزل علینا مائده .

مولوی .



فرهنگ عمید

۱. حاصل، سود، درآمد.
۲. (صفت ) ویژگی آنچه بازمی گردد، بازگردنده.

دانشنامه عمومی

بخشش



کلمات دیگر: