کلمه جو
صفحه اصلی

شاهدانج

فرهنگ فارسی

گیاهی است از تیره گزنه ها که دو پایه و علفی و یک ساله است . ارتفاعش بین ۱ تا ۲ متر و گاهی هم بیشتر است . دارای گونه های مختلف و بویش قوی و نامطبوع است . برگهای این گیاه متقابل و دارای ۵ تا ۷ لوب عمیق دندانه دار با دمبرگ دراز می باشد . گلهای نر شاهدانه به صورت مجتمع و به طور آویخته بر روی برگها خارج می شود در قسمت انتهایی آن قرار دارد . در هر گل نر ۵ پرچم موجود است . گلهای ماده بدون دمگل مشخصی در بغل گوشوارک های شبیه برگ قرار گرفته اند میوه شاهدانه فندق سیاه یا قهوه یی رنگ است و محتوی یک دانه تقریبا بدون آلبومن است . منشائ اصلی این گیاه آسیاست ولی امروزه در اکثر نقاط معتدل و گرم کشت می شود . از گونه های مختلف شاهدانه الیاف قابل استفاده در نساجی بدست می آید . از دانه شاهدانه نیز روغنی با بوی قوی و نامطبوع حاصل می گردد که به مصرف تهیه صابونهای نرم و سوخت می رسد از نظر درمانی سر شاخه های گلدار یا میوه دار این گیاه مورد استفاده است . مخلوطی از برگهای کوبیده آن و شاخه گلدار وی که به هم فشرده است و به علت دارا بودن صمغ بهم چسبیدهاند بنام بنگ به بازار عرضه می شود سابقا بنگ به مصرف تدخین می رسید ولی امروزه از آن مشروبات و داروهای مسکنی استفاده میکنند . از سرشاخه های این گیاه صمغ خاصی به صور می آید که به نام چرس موسوم است و به صور مختلف مورد استفاده قرار می گیرد . سر شاخه های گلدار بدون برگ به نام حشیش به بازار عرضه میشده و در مورد استفاده و تدخین قرار میگرفته است قنب شاهدانج شدانق قنب هندی شهدانق حشیشهالفقرا ورق الخیال جزئ اعظم . توضیح برخی کتب اشتباها کنف را مرادف با شاهدانه ذکر کردهاند در حالی که کنف گیاهی است از تیره پنیرکیان و مشابهتش با شاهدانه بعلت داشتن الیاف قابل استفاده در نساجی است . یا شاهدانه چینی . یکی از گونه های شاهدانه است که مانند شاهدانه هندی مورد استفاده قرار میگیرد و تقریبا همه خواص آن را دارد . میوه اش به رنگ مایل به سبز و شامل غشایی با شبکه سفید رنگ است قنب نیل قنابوس نقل خواجه شن قنبرا قنبیرا قنابس . یا شاهدانه صحرائی . کنف . یا شاهدانه کانادایی . شاهدانه هندی . یا شاهدانه مصری . کنف . یا شاهدانه هندی . شاهدانه .

لغت نامه دهخدا

شاهدانج. [ ن َ ] ( معرب ،اِ مرکب ) شهدانج. دانه قنب است. ( منتهی الارب ). معرب شهدانه. ( از اقرب الموارد ) ( دزی ج 1 ص 717 ) ( جوالیقی 206:9 ) ( ضریر انطاکی ص 213 ). رجوع به شاهدانه شود.
- شاهدانج البر ؛ حب السمنه. ( یادداشت مؤلف ).
- شاهدانج عدسی ؛ عدس الملک. سنگ شادنج. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

= شاه دانه

شاه‌دانه#NAME?



کلمات دیگر: