کلمه جو
صفحه اصلی

افخم

فارسی به انگلیسی

greater, greatest

فرهنگ اسم ها

اسم: افخم (پسر) (عربی) (تلفظ: afkham) (فارسی: اَفخم) (انگلیسی: afkham)
معنی: ارجمند، بزرگ قدر، بزرگوار، گرانمایه

(تلفظ: afxam) (عربی) بزرگوار ، گرانمایه ، ارجمند ، بزرگ قدر.


فرهنگ فارسی

بزرگوارتر، بزرگ قدرتر، گرانمایه تر، بلندپایه تر
۱ - ( صفت ) بزرگوارتر بلندپایه تر. ۲ - ( صفت ) ارجمند بزرگ قدر: حضرت اجل اکرم افخم ...

فرهنگ معین

(اَ خَ ) [ ع . ] ۱ - (ص تف . )بزرگوارتر. ۲ - (ص . ) ارجمند.

لغت نامه دهخدا

افخم. [اَ خ َ ] ( ع ن تف ) بزرگ قدرتر. گرانمایه تر. ( ناظم الاطباء ). بزرگتر. ( آنندراج ). فخیم تر. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

۱. بزرگوارتر.
۲. بزرگ قدرتر، گرانمایه تر، بلندپایه تر.

دانشنامه عمومی

افخم (نام خانوادگی). افخم می تواند به افراد زیر اشاره کند:
مرضیه افخم، دیپلمات ایرانی ، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران و رئیس مرکز دیپلماسی عمومی و رسانه ای وزارت امور خارجه
دیوید افخم، موسیقی دان آلمانی
سلطانعلی وزیر افخم، وزیر داخله در کابینهٔ نصرالله مشیرالدوله
محمدعلی سردار افخم، حاکم شهر رشت در زمان انقلاب مشروطه
سالار افخم، لقب فتح الله خان اکبر
غلامحسین افخم حکمت، استاندار گیلان


کلمات دیگر: