کلمه جو
صفحه اصلی

ازاده خوی

فرهنگ اسم ها

اسم: آزاده خوی (دختر) (فارسی)
معنی: دارای خلق وخوی آزاد، بی تکلف، ساده، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر سرو پادشاه یمن و همسر تور پسر فریدون پادشاه پیشدادی

فرهنگ فارسی

( آزاده خوی ) ( صفت ) ۱ - دارای خلق آزادان آنکه خصلت آزادگان دارد . ۲ - اصیل نجیب ( انسان و ستور ).
نامی است که فریدون بزن توج داد

لغت نامه دهخدا

( آزاده خوی ) آزاده خوی. [ دَ ]( اِخ ) نامی است که فریدون بزن تور داد :
زن سلم را کرد نام آرزوی
زن تور را نام آزاده خوی
زن ایرج نیک پی را سهی
کجا بد سهیلش بخوبی رهی.
فردوسی.


کلمات دیگر: