کلمه جو
صفحه اصلی

اعتصام


مترادف اعتصام : تمسک، توسل، چنگ زدن، چنگ زنی

فارسی به انگلیسی

holding fast, abstaining from sin

فرهنگ اسم ها

اسم: اعتصام (پسر) (عربی) (تلفظ: eetesām) (فارسی: اِعتصام) (انگلیسی: eetesam)
معنی: متوسل گردیدن، پناهنده شدن، خویشتن را از گناه بازداشتن، معصوم بودن، معصومیت، بازماندن از گناه به لطف خدا، خویشتن داری از گناه

(تلفظ: eetesām) (عربی) (در قدیم) متوسل گردیدن ، پناهنده شدن؛ خویشتن را از گناه بازداشتن، معصوم بودن ، معصومیت ، بازماندن از گناه به لطف خدا ، خویشتن داری از گناه .


مترادف و متضاد

تمسک، توسل، چنگزدن، چنگزنی


فرهنگ فارسی

دست انداختن بچی ی، چنگ درزدن، خودراازگناه بازداشتن، بازماندن ازگناه
۱ - ( مصدر ) دست در زدن چنگ در زدن پناهنده شدن متوسل گردیدن . ۲ - خویشتن را از گناه باز داشتن بازماندن از گناه بامید لطف خدا . ۳ - ( اسم ) خویشتن داری از گناه .
ماخوذ از تازی نگاهداری شخص خویشتن را از گناه دوری و پرهیز از غیر مشروع و بی دینی .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) متوسل شدن . ۲ - خود را نگاه داشتن . ۳ - (اِمص . ) پرهیز از گناه .

لغت نامه دهخدا

اعتصام. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) بازماندن ازگناه به امید لطف پروردگار. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). خود را از گناه محفوظ داشتن. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). بازایستادن از معصیت. ( تاج المصادر بیهقی ).بازایستادن از معصیت به امید لطف خدا. ( از اقرب الموارد ). نگاهداری شخص خویشتن را از گناه. دوری و پرهیز از غیرمشروع و بی دینی. ( ناظم الاطباء ) :
آن مؤمنان را اعتصام ، آنجا که پرسند از جزا.
ناصرخسرو.
|| چنگ درزدن. ( المصادر زوزنی ) ( ناظم الاطباء ) ( تاج المصادر بیهقی ).چنگ درزدن. تمسک. ( منتهی الارب ). دست بچیزی زدن. ( ازاقرب الموارد ). چنگ درزدن بچیزی. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). چنگ زدن. ( یادداشت مؤلف ) : و اعتصموا بحبل اﷲ جمیعاً ( قرآن 103/3 )؛ ای تمسکوا. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). توسل. تمسک. دست اندرزدن به. دست درزدن به. ( یادداشت مؤلف ). || ملازم بودن با یار و رفیق خود. || پناه بردن بکسی از شرور و مکروه. ( از اقرب الموارد ). || دست زدن سوار بچیزی که بر رحل و زین جهت گرفتن سازند. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). دست در چیزی زدن از خوف افتادن. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

۱. دست انداختن به چیزی، چنگ درزدن.
۲. خود را از گناه بازداشتن، بازماندن از گناه.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] نجس نشدن آب به ملاقات نجس را اعتصام گویند. واژۀ اعتصام به عنوان حالت و صفتی برای آب در باب طهارت مطرح شده است.
به آبی که حالت اعتصام دارد، «معتصم» گفته می شود.
انواع آب
آب یا مطلق است یا مضاف و آب مطلق یا معتصم است یا غیر معتصم.
حکم آب معتصم
آب معتصم به صرف ملاقات با نجس، منفعل نمی شود، مگر رنگ، بو یا مزۀ آن به سبب نجاست تغییر کند.
خویی، ابوالقاسم، التنقیح( الطهارة)، ج۱، ص۹۳.
...

پیشنهاد کاربران

معصومیت پاک



کلمات دیگر: