کلمه جو
صفحه اصلی

ممدوح


مترادف ممدوح : ستوده، محمود ، ستایش شده، تحسین شده

متضاد ممدوح : مقدوح، ناممدوح، ستایشگر

برابر پارسی : ستوده

فارسی به انگلیسی

praised, object of praise

praised


object of praise


فرهنگ اسم ها

(تلفظ: mamdoh) (عربی) آن‌که در شعر مدح یا ستایش شده باشد ؛ ستایش شده ، تحسین شده ، پسندیده .


اسم: ممدوح (پسر) (عربی) (تلفظ: mamdoh) (فارسی: مَمدوح) (انگلیسی: mamdoh)
معنی: ستایش شده، ستوده شده، پسندیده، آن که در شعر مدح یا ستایش شده باشد، تحسین شده

مترادف و متضاد

ستوده، محمود ≠ مقدوح، ناممدوح


۱. ستوده، محمود ≠ مقدوح، ناممدوح
۲. ستایششده، تحسینشده ≠ ستایشگر


فرهنگ فارسی

ستایش شده، ستوده شده
( اسم ) ستایش شده مدح شده ستوده : [ همه لطفی و همه همتی و پاک خرد چون تو ممدوحی و من جای دگر اینت خری ] ( سنائی . مصف . ۳۳۱ ) جمع : ممدوحین .

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) ستایش شده ، مدح شده .

لغت نامه دهخدا

ممدوح. [ م َ ] ( ع ص ) ستوده شده. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بستوده. ستوده. ( دهار ). || آنکه او را به شعر ستایش کرده اند. آنکه او را شاعر در شعرش ثنا گفته است. مقابل مذموم :
در هر زبان به دانش ممدوح
در هر دلی به جود محبب.
مسعودسعد.
همه لطفی و همه همتی و پاک خرد
چون تو ممدوحی و من جای دگر، اینت خری.
سنائی ( دیوان ص 331 ).
ز معشوق نیکو و ممدوح نیک
غزلگو شد و مدح خوان عنصری.
خاقانی.
ممدوح اکابر آفاق است و مجموع مکارم اخلاق. ( گلستان ). || ( اصطلاح حدیث ) در اصطلاح علم حدیث فقط اِشعار به مدح راوی دارد بی آنکه وثاقت یا امامی بودن او را رساند.

فرهنگ عمید

ستایش شده، ستوده شده.

پیشنهاد کاربران

بر وزن مفعول و از ریشه حمد وبه معنی ستایش شده

ممدوح:بر وزن مفعول و از ریشه مدح وبه معنی مدح شده، ستایش شده.
محمود:بر وزن مفعول و از ریشه حمد وبه معنی حمد شده، ستایش شده.
حمد و مدح تقریبا معانی یکسانی دارند و به معنی ستایش آمده است.

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد
فرض کلمه ی آشنا: ممدوح به معنای مدح شده، ستایش شده.
کلمه ی جدید:مندوح، به معنای وسیع، فراخ، دارای گشایش.
ارتباط سازی ( الکی و فقط برای یادسپاری ) :
در اسلام خانه مندوح ممدوح شده است البته مندوح نه مجلل و کاخ.
توضیح:
نظر اسلام درباره بزرگی و وسیع بودن منزل، ناظر به انتخاب مکانی است که خانواده به راحتی در آن زندگی کند. و در آن، فضایی مهیا شود که آسایش و آرامش خانواده را فراهم سازد؛ چرا که به تجربه ثابت شده است خانه های کوچک، کسالت و افسردگی را برای خانواده ها به همراه دارد. در چنین فضایی رفت و آمدهای اقوام و دوستان که در دین به طور فوق ‏العاده ای بر آن تأکید شده است، به حداقل رسیده یا حذف می شود. اسلام با در نظر گرفتن چنین مسائلی در صدد ایجاد فضایی مناسب و با نشاط در محیط خانه بوده است. منظور از منزل وسیع، داشتن کاخ یا خانه مجلل نیست، بلکه برخورداری از مسکنی است که به اندازه نیاز و کفایت باشد.

چاپلوسی شاعران برای پادشاهان در گذشته


کلمات دیگر: