کلمه جو
صفحه اصلی

مکنونه

فرهنگ اسم ها

اسم: مکنونه (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: maknune) (فارسی: مَکنونه) (انگلیسی: maknune)
معنی: پوشیده، پنهان، پنهان داشته، ( مؤنث مکنون )، ویژگی مروارید ( در، لؤلؤ ) که در صدف پنهان است، ( به مجاز ) خاطر و ضمیر

(تلفظ: maknune) (عربی) (مؤنث مکنون) ، (در قدیم) پوشیده ، پنهان ؛ ویژگی مروارید (دُر ، لؤلؤ) که در صدف پنهان است ؛ (به مجاز) خاطر و ضمیر.


فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث مکنون جمع : مکنونات یا اسرار مکنونه . رازهای نهانی . یا علوم مکنونه . علوم مخفیه از قبیل سیمیا لیمیا کیمیا و غیره .
نام زمزم . چاه زمزم

لغت نامه دهخدا

( مکنونة ) مکنونة. [ م َ ن َ ] ( ع ص ) پنهان داشته. ( ناظم الاطباء ). تأنیث مکنون. رجوع به مکنون شود. || جاریة مکنونة؛ دختر مستوره باپرده. ( منتهی الارب ). دختر مستور پردگی. ( ناظم الاطباء ).

مکنونة. [ م َ ن َ ] ( اِخ ) نام زمزم. ( منتهی الارب ). چاه زمزم. ( ناظم الاطباء ). زمزم. ( از اقرب الموارد ). نامی است از نامهای زمزم. ( از معجم البلدان ).
مکنونه. [ م َ ن َ ] ( ع ص ) مکنونة. رجوع به مکنونة شود.
- علوم مکنونه ؛ علوم مخفی مانند کیمیا و سیمیا و لیمیا و جز آن.

مکنونه . [ م َ ن َ ] (ع ص ) مکنونة. رجوع به مکنونة شود.
- علوم مکنونه ؛ علوم مخفی مانند کیمیا و سیمیا و لیمیا و جز آن .


مکنونة. [ م َ ن َ ] (اِخ ) نام زمزم . (منتهی الارب ). چاه زمزم . (ناظم الاطباء). زمزم . (از اقرب الموارد). نامی است از نامهای زمزم . (از معجم البلدان ).


مکنونة. [ م َ ن َ ] (ع ص ) پنهان داشته . (ناظم الاطباء). تأنیث مکنون . رجوع به مکنون شود. || جاریة مکنونة؛ دختر مستوره ٔ باپرده . (منتهی الارب ). دختر مستور پردگی . (ناظم الاطباء).


پیشنهاد کاربران

مکنونه : /maknune/ مَکنونه ( عربی ) ( مؤنث مکنون ) ، 1 - ( در قدیم ) پوشیده، پنهان؛ 2 - ویژگی مروارید ( دُر، لؤلؤ ) که در صدف پنهان است؛ 3 - ( به مجاز ) خاطر و ضمیر. 4 - مَکنونه نامی از نامهای زمزم است. اسم مکنونه مورد تایید ثبت احوال ایران برای نامگذاری دختر است .


کلمات دیگر: