کلمه جو
صفحه اصلی

متانه

فرهنگ اسم ها

اسم: متانه (دختر) (عربی) (تلفظ: matāne) (فارسی: متانه) (انگلیسی: matane)
معنی: وقار و سنگینی، [قدیمی] محکم بودن، [قدیمی] نیرومندی، پایداری، استواری، متانت

(تلفظ: matāne) (عربی) (= متانت) ، ← متانت .


لغت نامه دهخدا

متانة. [ م َ ن َ ] (ع ص ، اِ) (از «ت ی ن ») جائی که در آن بسیار درخت انجیر بکارند. یقال ارض متانة؛ ای کثیرالتین . (از اقرب الموارد). جائی که در آن انجیر می روید. (ناظم الاطباء).


متانة. [ م َ ن َ ] (ع مص ) درشت اندام و سخت گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). صلب وقوی شدن . (از اقرب الموارد). || درشت و بلند شدن زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || استوار شدن . (المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن جرجانی ص 85). استوار و محکم شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به متانت شود.


متانة. [ م ُ تان ْ ن َ ] (ع مص ) (از «ت ن ن ») قیاس کردن . (از اقرب الموارد). تان بینهما، قیاس و اندازه کرد میان هر دو. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: