کلمه جو
صفحه اصلی

ملیله

فارسی به انگلیسی

picot

فرهنگ اسم ها

اسم: ملیله (دختر) (فارسی) (تلفظ: malile) (فارسی: مَلیله) (انگلیسی: malileh)
معنی: رشته باریک فلزی طلا

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - رشته باریک نقره یی یا طلایی که داخل آن مجوف باشد و با آن روی پارچه نقش و نگارایجاد کنند توضیح اگر تار نقره یی و طلایی باریک باشد چنانکه در سوراخ سوزن فرورود [ گلابتون ] است و اگر پهن باشد [ نقده ] و اگر میان خالی باشد [ ملیله ] است ( فرنظا . ) ۲ - حالتی است مانند حمی ( تب ) توضیح ایلاقی گفته حالتی است که مخالط آن حرارت است و بسر حد حمی نرسیده و با آن اعیا و کسل و بیداری و اعراض مختلفه باشد ( مجمع الجوامع )
گرمی تب پوشیده در استخوان . حرارات نهفته در استخوان و گویند .

فرهنگ معین

(مَ لِ ) (اِ. ) رشته های باریک زر و سیم که با آن ها روی یخه یا آستین یا دامن لباس نقش و نگار و زردوزی می کنند.

لغت نامه دهخدا

( ملیلة ) ملیلة. [ م َ ل َ ] ( ع اِ ) گرمی تب پوشیده در استخوان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). حرارت نهفته در استخوان و گویند: به ملة و ملیلة؛ یعنی تب نهفته ای دارد. ( از اقرب الموارد ). در طب ، حالتی میان تب و تندرستی یعنی حرارتی کم با کسالت و اعیاء. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : اذ اسحاق [ الصندل ] و مزج بدهن نبق و مرخ به اللحم اخرج الملیلة من العظام. ( ابن البیطار، یادداشت ایضاً ). وان شرب حبه [ حب نارکبو ]... ذهب بالملیلة. ( ابن البیطار، یادداشت ایضاً ).
ملیله. [ م َ لی ل َ / ل ِ ] ( اِ ) رشته های تاب داده و پیچیده از زر و سیم. ( ناظم الاطباء ). تار نقره ای یا تلائی که میانش مثل لوله خالی باشد که با آن روی پارچه ملیله دوزی می کنند. اگر تار نقره ای یا تلائی باریک باشد که در سوراخ سوزن برود گلابتون است و اگر پهن باشد نقده است و اگر میان خالی ملیله است. ( فرهنگ نظام ).

ملیله . [ م َ لی ل َ / ل ِ ] (اِ) رشته های تاب داده و پیچیده از زر و سیم . (ناظم الاطباء). تار نقره ای یا تلائی که میانش مثل لوله خالی باشد که با آن روی پارچه ملیله دوزی می کنند. اگر تار نقره ای یا تلائی باریک باشد که در سوراخ سوزن برود گلابتون است و اگر پهن باشد نقده است و اگر میان خالی ملیله است . (فرهنگ نظام ).


ملیلة. [ م َ ل َ ] (ع اِ) گرمی تب پوشیده در استخوان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). حرارت نهفته در استخوان و گویند: به ملة و ملیلة؛ یعنی تب نهفته ای دارد. (از اقرب الموارد). در طب ، حالتی میان تب و تندرستی یعنی حرارتی کم با کسالت و اعیاء. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : اذ اسحاق [ الصندل ] و مزج بدهن نبق و مرخ به اللحم اخرج الملیلة من العظام . (ابن البیطار، یادداشت ایضاً). وان شرب حبه [ حب نارکبو ] ... ذهب بالملیلة. (ابن البیطار، یادداشت ایضاً).


فرهنگ عمید

۱. رشته های باریک زر و سیم که با آن ها روی لباس نقش ونگار و زردوزی می کنند.
۲. نقش ونگاری که با رشته های زر و سیم در روی پارچه دوخته باشند.

دانشنامه عمومی

ملیله می تواند مرتبط با واژه های زیر باشد:
ملیله، به معنای ظریف کاری نقره.
سرمه دوزی، یا سرمه دوزی، دوخت انواع ملیله فلزی روی پارچه های نفیس محکم از جمله ترمه.
ملیله کاری، شاخه ای از هنر فلزکاری است که با مفتول های نازک نقره انجام می پذیرد و کالاهایی چون سینی، قندان، گل سینه و غیره می سازد.
ملیلیه، از شهرهای اسپانیا، که گاه «ملیله» نیز گفته شده است.

دانشنامه آزاد فارسی

مِلیلَه (Melilla)
مِلیلَه
(در تلفظ اسپانیولی: مِلِیّا) بندر و پایگاه نظامی اسپانیا در ساحل شمال شرقی کشور مراکش، با چهارده کیلومتر مربع مساحت و ۶۱,۶۰۰ نفر جمعیت (۱۹۹۵). اسپانیا در ۱۴۹۶م این بندر را تصرف کرد و هنوز آن را در اختیار دارد. همراه با سئوتا (سبته) مناطق تحت کنترل اسپانیا را تشکیل می دهد. از ۱۸۶۳ بندری آزاد است و راه های ارتباطی تجاری مدرن آن شامل فرودگاه و لنج های اتومبیل بر به مالاگا است. صادرات آن عمدتاً سنگ آهن است. کارگاه های کشتی سازی نظامی بخش عمدۀ اشتغال این منطقه را بر عهده دارند. سه سرزمین دیگر اسپانیایی که ملیله آن ها را اداره می کند، عبارت اند از پینا دو ولس دو لا گومرا، پینا دالوسماس، و جزایر چافاریناس. ملیله صحنۀ شورش فرماندهان ارتش بود، که به جنگ داخلی اسپانیا (۱۹۳۶) انجامید. سراسر منطقۀ شمالی اسپانیایی مغرب، به استثنای سئوتا و ملیله، در ۱۹۵۶ مستقل شدند.

واژه نامه بختیاریکا

( ملیله * ) منگوله

پیشنهاد کاربران

رشته های باریک طلاییونقره ای برای ایجادنقش ونگار در پارچه


کلمات دیگر: