مترادف التیام : بهبود، بهبودی، تسکین، تشفی، شفا
برابر پارسی : بهبودی یافتن، درمان
healing up, clcatrization
mend
(تلفظ: eltiyām) (عربی) به هم آوردن ، سر به هم آوردن ، پیوسته شدن ، سازواری میان دو چیز ؛ (به مجاز) صلح و آشتی .
بهبود، بهبودی، تسکین، تشفی، شفا
بازیابی ساختاری و کارکردی بافتها و اعضا و دستگاههای آسیبدیدۀ بدن
خاقانی .
ظهوری (از آنندراج ).
ناصرخسرو.
التیام . [ اِ ] (ع مص ) (از «ل وم ») نکوهیده شدن . || نکوهش پذیرفتن . (منتهی الارب ).
۱. به هم پیوستن و سر به هم آوردن و بهبود یافتن زخم.
۲. بههم پیوند دادن.
۳. سازش دادن.
۴. سازگاری میان دوچیز.
〈 التیام یافتن: (مصدر لازم)
۱. سر به هم آوردن زخم.
۲. علاج شدن؛ بهبود یافتن.