کلمه جو
صفحه اصلی

ملیت


مترادف ملیت : قومیت، تابعیت، هویت ملی

فارسی به انگلیسی

nationality, nationhood, race

nationality


فارسی به عربی

جنسیة , قومیة

مترادف و متضاد

۱. قومیت
۲. تابعیت
۳. هویت ملی


partiality (اسم)
طرفداری، تعصب، غرض، علاقه شدید به چیزی، ملیت، جانبداری

nationality (اسم)
تابعیت، ملیت

قومیت


تابعیت


هویت ملی


فرهنگ فارسی

( مصدر ) ملت بودن قومیت مجموعه صفات و خصایص یک ملت : [ نه شیوه ملیت و نه رسم تمدن نه رابطه طایفه نه قاعده حی . ] ( بهار ۳۱۶ : ۲ ) یا حس ملیت . احساس اینکه خود را در زمره افراد ملتی محسوب دارند و بدان افتخار کنند : [ نه امانت نه حس ملیت نه وظیفه نه پاکی نیت . ] ( بهار ۱٠۸ : ۲ )
برگ مرخ یا غلاف باران . برگ درخت مرخ .

فرهنگ معین

(مِ یَّ ) [ ع . ] (مص جع . ) قومیت ، آنچه مربوط به قوم و ملت باشد.

لغت نامه دهخدا

ملیت. [ م ِل ْ لی ی َ ] ( از ع ، مص جعلی ، اِمص ) قومیت. مجموعه خصایص و صفات ملتی :
نه شیوه ملیت و نه رسم تمدن
نه رابطه طایفه نه قاعده حی.
ملک الشعرای بهار ( دیوان ج 2 ص 316 ).
|| به معنی تابعیت به کار رود و آن رابطه ای است سیاسی که فردی را به دولتی مرتبط می سازد بطوری که حقوق و تکالیف اصلی وی از همین رابطه ناشی می شود. ( از ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ).

ملیت. [ م ِل ْ لی ] ( ع اِ ) برگ مرخ یا غلاف بار آن. ( منتهی الارب ). برگ درخت مرخ. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

ملیت . [ م ِل ْ لی ] (ع اِ) برگ مرخ یا غلاف بار آن . (منتهی الارب ). برگ درخت مرخ . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).


ملیت . [ م ِل ْ لی ی َ ] (از ع ، مص جعلی ، اِمص ) قومیت . مجموعه ٔ خصایص و صفات ملتی :
نه شیوه ٔ ملیت و نه رسم تمدن
نه رابطه ٔ طایفه نه قاعده ٔ حی .

ملک الشعرای بهار (دیوان ج 2 ص 316).


|| به معنی تابعیت به کار رود و آن رابطه ای است سیاسی که فردی را به دولتی مرتبط می سازد بطوری که حقوق و تکالیف اصلی وی از همین رابطه ناشی می شود. (از ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ).

دانشنامه عمومی

ملیت (ابهام زدایی). ملیت ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
ملیت (روزنامه)
ملیت (کانی)

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:ملت

فرهنگستان زبان و ادب

[علوم سیاسی و روابط بین الملل] ← تابعیت

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مُلِئَتْ: پر شده
معنی مُلِئْتَ: پرمی شدی
معنی مَلَئِهِ: جمعیت عظیم و متفقش - اشراف و بزرگان قومش -درباریانش (کلمه ملا به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ به معنای اشراف و بزرگان قو...
معنی مَلَئِهِمْ: جمعیت عظیم و متفقشان - اشراف و بزرگان قومشان -درباریانشان (کلمه ملا به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ به معنای اشراف و بزر...
معنی مَلَإِ: جمعیت عظیمی که بر یک نظر متفقند - اشراف و بزرگان قوم -درباریان (کلمه ملا بطوری که گفتهاند به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ...
ریشه کلمه:
مل ء (۴۰ بار)

(به فتح میم) پرکدن. خواه پرکردن با آب باشد یا غیرآن. . ما آسمان را تفحص کردیم و یافتیم که با نگهبانها و شهابها پر شده است. املاء: پرکردن. . اِمْتِلاء: پرشدن. . مِلْ‏ء (به کسر میم) نام مقداری است که ظرفی را پرکند . آنانکه کافراند و کافر بمیرند اگر یکیشان آنقدر طلا به عوض دهد که زمین پرشود از او پذیرفته نیست. *** مَلَأ: جماعت و جماعت اشراف. در صحاح گفته: «اَلْمَلَأُ اَلْجَماعَةُ» در قاموس و اقرب از جمله معانی آن اشراف ناس و مطلق جماعت است به معنی خُلق و مشورت نیز آمده است. طبرسی فرموده: ملاً به معنی جماعت اشراف است که هیبت آنها سینه‏ها را پر کند. راغب آن را جماعتی که بر یک رأی‏اند معنی کرده وجه تسمیه را مانند طبرسی گفته است. ناگفته نماند: در قرآن مجید هم در جماعت اشراف بکار رفته مثل . و هم در مطلق جماعت و قوم، مثل . که مراد مطلق قوم فرعون است ولی بیشتر در اشراف قوم بکار رفته است در ملحقات صحیفه سجادیّه هست: «سُبْحانَکَ حاضِرُ کُلِ مَلَأٍ» شاید. به مطلق جماعت از آن ملاء گفته شده که محلّی از زمین و یا چشم بیننده را پر می‏کنند. ملاء اعلی 1- . یعنی شیاطین به جماعت بالاتر نتوانستند گوش بدهند و از هر طرف زده می‏شوند و طرد می‏گردند. گفته‏اند: مراد از ملاء اعلی جماعت ملائکه است که شیاطین در صورت استماع کلام آنها و استراق سمع از هر طرف رانده می‏شوند و در اینصورت باید گفت: ملائکه در آسمانها اجتماعی دارند که شیاطین در صورت ورود به آن انجمن ازاخبار غیبی و از حوادث آینده مطلع می‏شوند لذا از استماع جریان آن ممنوعند. به نظر بعضی: مراد از ملاء اعلی مخلوقاتی است که در کرات آسمانی‏اند و شیاطین سعی می‏کردند به آن مکانها نزدیک شوند و اسرار بیشتری بدست آورند در «سَماء» مشروحاً گفته‏ایم که در آسمانها مخلوقات زنده وجود دارند و هم اکنون اصوات آنها را به صورت امواج بی‏سیم می‏گیرند. 2- . ظاهراً مراد از ملاء اعلی ملائکه و مراد از اختصام آنها همان است که در جواب «اِنّی جاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلیفَةً» گفتند «أَتَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ» (والله اعلم) و یا اختصاصی است که میان خویش داشتند.

پیشنهاد کاربران

جایگزین پسوند�یت� عربی در پارسی�ی� است. پس ملییت میشود توده گرایی


کلمات دیگر: