نومید ناامید
خیب
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خیب.[ خ َی ْ ی ِ ] ( ع ص ) نومید. ناامید. مأیوس. ( یادداشت بخط مؤلف ). || خاسر. ( یادداشت مؤلف ).
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۵(بار)
نا امیدی. خسران. محروم شدن. در نهایه میگوید: خیبة به معنی خسران و حرمان است. قاموس آن را نومیدی و زیان و حرمان گفته است. از رحمت خدا نومید شد و یا به ضرر افتاد آنکه دروغ بست پس نومید یا زیان دیده بر گردند.
نا امیدی. خسران. محروم شدن. در نهایه میگوید: خیبة به معنی خسران و حرمان است. قاموس آن را نومیدی و زیان و حرمان گفته است. از رحمت خدا نومید شد و یا به ضرر افتاد آنکه دروغ بست پس نومید یا زیان دیده بر گردند.
wikialkb: ریشه_خیب
کلمات دیگر: