کلمه جو
صفحه اصلی

رابط شماری

دانشنامه عمومی

رابط های شماری در دستور زبان به واژه های میانجی میان شماره و شمرده (عدد و معدود) اطلاق می شود. این رابطها در زبان نوشتاری همان نقشی را دارند که واحدها در علم فیزیک دارند. برای تعیین واحدهای مقدار یا تعداد و نوع و اندازهٔ شمرده دبیران و نویسندگان و حسابداران دیوانی سده های اخیر واژه های قراردادی مناسبی را برگزیده و بکار برده اند که امروزه در دستور زبان به آن ها رابط شماری گفته می شود.
استکان: برای مایعات، چای، قهوه، شیر و غیره به کار می رود.
اصله: برای درخت، چوب، تیر، سنبه
انبار: حبوبات انباشته شده (مثل یک انبار گندم)، کالا
باب: خانه، مِلک، چادر، ساختمان ازقبیل دکان، حجره، رستوران، مسجد، فروشگاه، حمام، تصفیه خانه، کاروانسرا
بار: کالاهایی که به مقیاس معینی بسته بندی می شوند، وزن، نمونه (یک بار هندوانه، سه بار سبزی)
بارخانه: صندوق جواهر (یک بارخانه فیروزه)
بال: برخی پرندگان، نظیر سهره
بته، بوته: درخت بی تنه مانند گل و گیاهان زینتی (مثل یک بوته نعنا)
بدره: بسته نقدینه ها (یک بدره اشرفی)، اشرفی، سکه های زر
بُرش: برای چیزهایی که یک واحد کامل آن بدون بُرش مصرف نمی شود، مثل یک بُرش کیک، یک بُرش نان، و مانند این ها
برگ: کاغذهای جلدنشده، ورق
بسته: سیگار، سبزی و غیره
بطانه: خز، سنجاب، پوست بخارایی
بطری: نوشیدنی ها، مشروب
بغل: حجم و وزن (یک بغل سبزی، یک بغل آجیل و شیرینی)
بقچه: نخ، بسته نخ، رخت، شال
بند: یک دسته کاغذ و مقوا به مقدار معین (معمولاً ۵۰۰ برگ) (سه بند کاغذ)
بوکس (باکس): سیگار
بَهله: پرنده های شکاری (بهله در اصل به معنی دستکشی است که بازدارها به دست می کنند.)
پارچه: آبادی
پاره: دِه، روستا
پرده: تابلو نقاشی (سه پرده تابلو)
پیمانه: مایعات و گاه چیزهای دیگر، مانند حبوبات (یک پیمانه برنج)
پُرس: چلوکباب، خورش و بعضی غذاهای دیگر
تا: اکثر چیزها، مطلق اشیاء شمارشی مانند «پنج تا اتاق»، مطلق عدد مانند «سه تا»
تار: مو
تازیانه: افعی، مارهای سمّی
تخته: مفروشات (فرش، قالی، قالیچه، گلیم، زیلو، پتو، جاجیم، موکت)، پارچه، لحاف، تشک، لوح، برات
توپ: پارچه ندوخته (بیست متر پارچه بسته بندی شده لباس را یک توپ می گویند)
تَن: انسان
تُن: واحد وزن
ثوب: لباس دوخته
جام: شیشه پنجره، آیینه، شراب و مانند آنها
جرعه: آب، شراب
جریب: واحد مساحت برای زمین و مِلک
جعبه: عتیقه جات، جواهرات
جفت: کفش، جوراب، دستکش
جلد: کتاب، مجله و مانند آنها
جین: قرقره، دکمه، مداد (معادل شش عدد) کلمه جین غلط مصطلح است. درست آن دوجین است که از کلمه دوزان فرانسه به معنی ۱۲ گرفته شده است و بنابراین باید از نیم دوجین برای ۶ استفاده کرد. معادل انگلیسی دوجین dozen می باشد. به بیان دیگر «دوجین» یک کلمه است، نه دو کلمه «دو» و «جین» که بشود آن ها را از هم جدا کرد!
چشمه: سرویس بهداشتی (توالت)
حب: قند، آب نبات، قرص
حبه: انگور
حلقه: اشیاء گِرد، چاه، فیلم عکاسی، فیلم سینمایی، لاستیک، انگشتر، مار
خلال: برای چیزهای مثل دانه کبریت
خوشه: انگور، خرما
دانه: تخم مرغ، گردو، برای غله و حبوب و بسیاری از میوه ها، مداد و دیگر اشیاء قابل شمارش
درجه: زاویه، دما
دست: قاشق و چنگال، رخت خواب، ظروف و مانند آنها
دستگاه: ماشین آلات، خودرو، آپارتمان، رادیو، تلویزیون و مانند آنها. چادر (خیمه).
دسته: گل و گیاه
دهنه: دکان و مغازه
دوجین: بسته های دوازده تایی (جوراب، کمربند، گردنبند)، قنات
راًس: گوسفند، گاو و مانند آنها
رشته: قنات (کاریز)، چاه، گردن بند و دست بند و همچنین برای کارهایی که در مدتی از زمان انجام می گیرد و در موردهایی با یک اسم جمع، مثل عملیات و تظاهرات
سر: گاو، گوسفند، تمساح،، افراد خانواده (چند سر عائله)
سری: جهیزیه.
سکه: انواع پول فلزی
سنگ: برای آب آبیاری و آسیا (سه سنگ آب)
سیخ: کباب، جگر
شاخه: گُل، آهن آلات، سیم، لوستر، تیر آهن، گچ نوشتنی و مانند آن ها (سه شاخه سیم، دو شاخه لوستر، چهار شاخه تیرآهن، چهار شاخه گچ)
شعله: لامپ و شمع و نظایر آن (دو شعله چراغ)
شیشه: ظروف مایعات
صندوق: اشیاء قدیمی
طاقه: پارچه، شال، شال گردن، پتو، (چهار طاقه پتو)
طغرا: نامه، پاکت و سندهای دیگر (منسوخ شده است)
عدد: پرندگان، در، پنجره و اصولاً سایر اشیاء قابل شمارش (چهار عدد بستنی) (معادل «تا»)
عدل: دسته های بزرگ و سنگین کالا، پنبه، پارچه و کاغذ
عراده: واحد شمارش توپ و تانک، اسلحه سنگین چرخ دار
قلم: برای نوع های مختلف کالا (پنجاه قلم صادرات، بیست قلم خرید، سی قلم جنس)
قلمه: درخت
فال: گردو
فروند: وسایل نقلیهٔ هوایی و دریایی (هواپیما، ناو، خودروهای نظامی)
فقره: نامه، سند، چک و مانند آن ها، گواهینامه، پرونده، برات، چک، سفته، فیش بانکی، جواز، وام، مِلک، لایحه، جرم، قتل، سرقت، حادثهٔ رانندگی
قالب: برای قطعات بریده شده و جدا از هم (دو قالب کره، چهار قالب صابون، سه قالب یخ)
قبضه: اسلحهٔ سبک (از چاقو تا تفنگ و شمشیر و مسسل)
قراسه (قراس): بند کفش، مداد و نوشت افزار
قرص: نان
قطره: آب، اشک، خون، جوهر و بعضی مایعات دیگر
قطعه: عکس، تمبر، شعر، زمین و باغ، فرش، جواهر، جوجه، مرغ، خروس، ماهی و اسکناس (سه قطعه جوجه، دو قطعه اسکناس)
قلاده: جانوران وحشی و بعضاً اهلی، مانند پلنگ، یوزپلنگ، سگ
قواره: زمین و پارچه (پارچه ای که برای یک دست لباس کافی است) (سه قواره زمین، چهار قواره پارچه)
کارتون: سیگار و غیره
کلاف: کاموا
کلّه: قند
کیسه: سیمان، پول، سکه
گلّه: دسته های مختلف جانوران
لقمه: نان، غذا
لنگه: هر نیمه از در، خورجین، پالان
لوله: واحد شمارش اشیاء استوانه ای شکل و خمیری شکل مانند ماتیک، خمیردندان، تریاک
مجلد: کتاب و دفتر (چهار مجلد کتاب)
مشت: خاک، پول، آدم (برای تحقیر)
نخ: سیگار
نفر: انسان، شتر، درخت خرما
نمونه: حشرات، بندپایان، قارچ
واحد: حمام، آپارتمان، منزل مسکونی
واقعه: ازدواج
وسایل بسته بندی مانند بسته و جعبه و کارتون نیز به عنوان رابط شماری به کار می روند. در متون ادبی رابط های شماری مانند «یک سینه راز»، «یک کهکشان ستاره» و «یک دهن آواز» و «یک قَبس آتش» نیز کاربرد دارد.
یک بیت شعر، یک سطر نوشته، یک پاراگراف مطلب، یک جمله سخن، یک گروهان سرباز از دیگر موارد کاربرد رابط های شماری است.کلمه های «عدد»، «قلم»، «تا» و «فقره» واحدهای عمومی هستند که می توانند برای شمارش هر چیزی که واحد آن را نمی دانیم به کار ببریم. هم چنین «جفت» را برای هر چیزی که دوتا دوتا هستند مثل چشم، گوش، کفش، جوراب و… به کار می بریم. عبارت «یک عالمه» برای کثرت به کار می رود.هم چنین از واحدهای شمارش می توان «وجب»، «آرش»، «مشت» و «گام» را نام برد.برای نشان دادن «مقدار» می توان از کلمات زیر استفاده کرد: گرم، کیلو، مثقال، من، تن، خروار، متر، کیلومتر و از این قبیل.
امروزه به جز موارد معدود، برای غیر انسان اغلب لفظ «تا» به کار می رود (به ویژه در زبان محاوره)؛ چهار تا فرش، ده تا بز و…


کلمات دیگر: