باز ایستنده . باز ایستاده و به انجام رسیده .
منفطم
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
منفطم. [ م ُ ف َ طِ ] ( ع ص ) بازایستنده. ( آنندراج ). بازایستاده و به انجام رسیده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به انفطام شود.
پیشنهاد کاربران
شیرخواره
کلمات دیگر: