خوش نما . که در نظر خوشایند است .
نیکو نمای
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نیکونمای. [ ن ُ / ن ِ / ن َ ] ( نف مرکب ) خوش نما. که در نظر خوشایند است :
چنان کن که این عهد نیکونمای
در ابنای ما دیر ماند به جای.
چنان کن که این عهد نیکونمای
در ابنای ما دیر ماند به جای.
نظامی.
کلمات دیگر: