کلمه جو
صفحه اصلی

تن اباد

فرهنگ فارسی

( تن آباد ) تندرست . قوی

لغت نامه دهخدا

( تن آباد ) تن آباد. [ ت َ ] ( اِ ص مرکب ) تندرست. قوی. فربه و نیرومند. تن آباد :
همیشه تن آباد با تاج و تخت
ز درد و غم آزاد پیروزبخت.
فردوسی.


کلمات دیگر: