نیکو منظر . رجل منظری مرد خوش روی و نیکو منظر .
منظری
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
منظری. [ م َ ظَ ری ی ] ( ع ص ) نیکومنظر. ( منتهی الارب ): رجل منظری ؛ مرد خوش روی و نیکومنظر. ( ناظم الاطباء ). منظرانی. ( اقرب الموارد ). رجوع به منظرانی شود.
پیشنهاد کاربران
https://lichess. org/OmU6bz2r
کلمات دیگر: