کلمه جو
صفحه اصلی

منظری

فرهنگ فارسی

نیکو منظر . رجل منظری مرد خوش روی و نیکو منظر .

لغت نامه دهخدا

منظری. [ م َ ظَ ری ی ] ( ع ص ) نیکومنظر. ( منتهی الارب ): رجل منظری ؛ مرد خوش روی و نیکومنظر. ( ناظم الاطباء ). منظرانی. ( اقرب الموارد ). رجوع به منظرانی شود.

پیشنهاد کاربران



کلمات دیگر: