فرود آوردن و خوابانیدن خیمه استاده
خیمه افکندن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خیمه افکندن. [ خ َ / خ ِ م َ / م ِ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) فرود آوردن و خوابانیدن خیمه استاده. ( آنندراج ) :
بیفکن خیمه تا محمل برانند
که همراهان این منزل روانند.
|| برپا کردن خیمه. کنایه از توقف کردن و اقامت کردن در مکانی. ( از آنندراج ).
بیفکن خیمه تا محمل برانند
که همراهان این منزل روانند.
|| برپا کردن خیمه. کنایه از توقف کردن و اقامت کردن در مکانی. ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: