کلمه جو
صفحه اصلی

منعکس کردن


مترادف منعکس کردن : بازتاب دادن، انعکاس دادن، بازتاباندن

برابر پارسی : بازتابیدن

فارسی به انگلیسی

image, mirror, reflect, retort

فارسی به عربی

اعکس

مترادف و متضاد

reflect (فعل)
بر گرداندن، تامل کردن، فکر کردن، معکوس کردن، منعکس کردن، بازتابیدن، بازتاب دادن یا یافتن

reverberate (فعل)
طنین انداختن، پیچیدن، منعکس کردن، ولوله انداختن

mirror (فعل)
در اینه منعکس ساختن، بازتاب کردن، منعکس کردن

بازتاب دادن، انعکاس دادن


بازتاباندن


۱. بازتاب دادن، انعکاس دادن
۲. بازتاباندن


فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - انعکاس دادن . ۲ - پرتو افکن کردن . ۳ - واژگون کردن .

فرهنگ فارسی ساره

بازتابیدن



کلمات دیگر: