صفحه اصلی
انجام شدنی
بستن
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فارسی به عربی
فعال
مترادف و متضاد
effectual
(صفت)
موثر، انجام شدنی
فرهنگ فارسی
( صفت ) انجام پذیر قابل انجام شدن .
لغت نامه دهخدا
انجام شدنی. [ اَ ش ُ دَ ] ( ص لیاقت ) انجام پذیر. قابل انجام شدن. ( فرهنگ فارسی معین ).
کلمات دیگر: