مترادف ایضا : بازهم، علاوه براین، نیز، هم، همچنین
ایضا
مترادف ایضا : بازهم، علاوه براین، نیز، هم، همچنین
فارسی به انگلیسی
ditto, me-too
ditto, also
عربی به فارسی
نيز , همچنين , همينطور , بعلا وه , گذشته از اين , زياد , بيش از حد لزوم , بحد افراط , هم
مترادف و متضاد
ایضا، بشرح فوق
ایضا، در همانجا
ایضا، در همانجا، تکرار می شود
فرهنگ فارسی
نیز، بازهم
نیز باز هم .
ماخوذ از تازی بازونیز . هم ونیز
نیز باز هم .
ماخوذ از تازی بازونیز . هم ونیز
فرهنگ معین
(اَ ضَ نْ ) [ معر. ] (ق . ) نیز، باز هم .
لغت نامه دهخدا
( ایضاً ) ایضاً. [ اَ ضَن ْ] ( ع ق ) مأخوذ از تازی ، باز و نیز. ( ناظم الاطباء ).هم و نیز. ( آنندراج ). دوباره. دیگر بار. بار دیگر. مکرر. هم. ( یادداشت بخط مؤلف ) : ایضاً دستورالعملی در باب دیگر. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 213 ).
آن کل عفریت روی با همه زشتی
قالی بافد همی و ایضاً محفور.
|| در تداول عامه به معنی همه و کل و تمام استعمال میشود. ( یادداشت بخط مؤلف ): یکی کیسه صدتومانی ایضاً دوهزاری امین السلطانی. ( یادداشت بخط مؤلف ).
آن کل عفریت روی با همه زشتی
قالی بافد همی و ایضاً محفور.
سوزنی.
اندس ایضاً کیخسرو بنا کرده. ( تاریخ قم ص 81 ).|| در تداول عامه به معنی همه و کل و تمام استعمال میشود. ( یادداشت بخط مؤلف ): یکی کیسه صدتومانی ایضاً دوهزاری امین السلطانی. ( یادداشت بخط مؤلف ).
فرهنگ عمید
نیز، بازهم.
دانشنامه عمومی
نیز.
جدول کلمات
بنیز
پیشنهاد کاربران
مواردی ایضا برگرفته از لغت پارسی اَیْدِی به ماناک نیز و. همچنین است
همچنین
همچنین. نیز. هم. بازهم. علاوه بر . همینطور .
مثلا. ا انتما تکتبون ایضا؟
ا هن یفعلن ایضا؟
مثلا. ا انتما تکتبون ایضا؟
ا هن یفعلن ایضا؟
هم، نیز
کلمات دیگر: