به رنگ موم زرد .
موم رنگ
فرهنگ فارسی
فنی در نقاشی که سابقۀ آن به یونان باستان میرسد و در آن رنگماده (pigment) را با موم داغ مخلوط میکنند
لغت نامه دهخدا
موم رنگ. [ رَ ] ( ص مرکب ) به رنگ موم زرد. || موم گون. مانند موم نرم :
نگه گرد جوشن گذاری خدنگ
که آهن شدی پیش او موم رنگ.
نگه گرد جوشن گذاری خدنگ
که آهن شدی پیش او موم رنگ.
فردوسی.
فرهنگستان زبان و ادب
{encaustic, encaustic painting} [هنرهای تجسمی] فنی در نقاشی که سابقۀ آن به یونان باستان می رسد و در آن رنگ ماده (pigment ) را با موم داغ مخلوط می کنند
کلمات دیگر: