مترادف مقاطع : مقطع ها، برش ها
مقاطع
مترادف مقاطع : مقطع ها، برش ها
فارسی به انگلیسی
convinces
مترادف و متضاد
مقطعها
برشها
۱. مقطعها
۲. برشها
فرهنگ فارسی
( اسم ) مقاطعه کننده مقاطعه کار پیمانکار : [ میرزا علی خان امین الدوله را که از جانب دولت ابد آیت مباشر ترویج این سبک مخصوص ( پست ) و مقاطع عمل این شغل منظم است ... ] ( الماثر و الاثار . ۹۵ )
قطع کننده یا چیزی را به اجازه گیرنده
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
مقاطع. [ م ُ طِ ] ( ع ص ) قطعکننده. ( غیاث ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || چیزی را به اجاره گیرنده. ( غیاث ) ( آنندراج ). چیزی رابه اجاره گیرنده و مقاطعه کننده. ( ناظم الاطباء ). مقاطعه کار. پیمانکار. که مقاطعه کند : میرزا علی خان امین الدوله را که از جانب دولت ابد آیت مباشرترویج این سَبُک و مقاطععمل این شغل معظم است.... ( المآثر و الاَّثار ص 95 ).
مقاطع. [ م َ طِ ] (ع اِ) ج ِ مَقطَع. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به مقطع شود. || مقاطع الاودیة؛ اواخر وادیها. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || مقاطعالانهار؛ گذرگاههای آن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). گدارهای جوی ها. (ناظم الاطباء). || مقاطعالقرآن ؛ جایهایی وقف قرآن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مخارج حروف ازدهان : معانی که در ذهن تصور کند بواسطه ٔ مقاطع حروف و فواصل الفاظ بیرون دهد. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 97). || جاهای اتمام و انتها. (غیاث ) (آنندراج ). || عبارت از مقدماتی است که ادله و حجج به آنها منتهی می شود از ضروریات و مسلمات و مثل الدور و التسلسل و اجتماع النقیضین . (از تعریفات جرجانی ) (از فرهنگ علوم نقلی تألیف سجادی ).
مقاطع. [ م ُ طِ ] (ع ص ) قطعکننده . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || چیزی را به اجاره گیرنده . (غیاث ) (آنندراج ). چیزی رابه اجاره گیرنده و مقاطعه کننده . (ناظم الاطباء). مقاطعه کار. پیمانکار. که مقاطعه کند : میرزا علی خان امین الدوله را که از جانب دولت ابد آیت مباشرترویج این سَبُک و مقاطععمل این شغل معظم است .... (المآثر و الاَّثار ص 95).
فرهنگ عمید
مَقطع#NAME?
دانشنامه عمومی
این روستا در دهستان جزیره مینو قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۴۵ نفر (۷۱خانوار) بوده است.