تزامن
منطبق شدن
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
مصادف شدن، همزمان بودن، باهم رویدادن، منطبق شدن، در یک زمان اتفاق افتادن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) مطابق شدن برابر گردیدن .
پیشنهاد کاربران
accommodate
اصلاح شدن
جور شدن
پا به پای تغییرات سیستمی تغییر کردن
با تغییرات ( سیستم/شرایط ) سازگار شدن
تطبیق یافتن
مطابق شدن
اصلاح شدن
جور شدن
پا به پای تغییرات سیستمی تغییر کردن
با تغییرات ( سیستم/شرایط ) سازگار شدن
تطبیق یافتن
مطابق شدن
کلمات دیگر: