کلمه جو
صفحه اصلی

چقابل

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان رومشکان بخش طرهان شهرستان خرم آباد .

لغت نامه دهخدا

چقابل . [ چ َ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رومشکان بخش طرهان شهرستان خرم آباد که در42 هزارگزی جنوب کوهدشت و 2 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔخرم آباد بکوهدشت واقع است . جلگه و معتدل است و 600 تن سکنه دارد. آبش از چاه . محصولش غلات ، لبنیات و پشم . شغل اهالی زراعت و گله داری . صنایع دستی زنان بافتن جل و سیاه چادر و راهش اتومبیل رو است . ساکنین این آبادی از طایفه ٔ امرائی میباشند که در ساختمان و سیاه چادر سکونت دارند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


چقابل . [ چ َ ب َ] (اِخ ) دهی است از دهستان طرهان بخش طرهان شهرستان خرم آباد که در 42 هزارگزی باختر کوهدشت و 42 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ خرم آباد به کوهدشت واقع است . جلگه و معتدل است و 120 تن سکنه دارد. آبش از رود خسروآباد. محصولش غلات و لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری ، صنایع دستی زنان سیاه چادربافی و راهش اتومبیل رو است . ساکنین این آبادی از طایفه ٔ کونانی بوده در سیاه چادر سکونت دارند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).


چقابل. [ چ َ ب َ ] ( اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «مزرعه ای است در سه فرسخی نهاوند که خاکش متصل بخاک بروجرد است. محلی است کوهستانی و در زمستان پربرف که در سمت جنوب چشمه آب و دره ای دارد که بدره باغ معروف است و آب چشمه به سمت شمال جاری است و اراضی مزرعه را که متصل به کوه است آبیاری میکند. این آبادی قریب 200 تن جمعیت دارد و قسمتی از محصولش دیمی است. ( از مرآت البلدان ج 4 ص 251 ).

چقابل. [ چ َ ب َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بابالی بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد که در 9 هزارگزی خاور چقلوندی ، کنار راه شوسه چقلوندی به بروجرد واقع است. جلگه و سردسیر است و 120 تن سکنه دارد. آبش از رود بابالی. محصولش غلات ، حبوبات ، لبنیات و پشم. شغل اهالی زراعت و گله داری ، صنایع دستی زنان بافتن سیاه چادر و راهش اتومبیل رو است. ساکنین این آبادی از طایفه بیرانوند میباشند که در ساختمان و سیاه چادر سکونت دارند و برای تعلیف احشام ییلاق و قشلاق میکنند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

چقابل. [ چ َ ب َ] ( اِخ ) دهی است از دهستان طرهان بخش طرهان شهرستان خرم آباد که در 42 هزارگزی باختر کوهدشت و 42 هزارگزی باختر راه شوسه خرم آباد به کوهدشت واقع است. جلگه و معتدل است و 120 تن سکنه دارد. آبش از رود خسروآباد. محصولش غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری ، صنایع دستی زنان سیاه چادربافی و راهش اتومبیل رو است. ساکنین این آبادی از طایفه کونانی بوده در سیاه چادر سکونت دارند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

چقابل. [ چ َ ب َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان رومشکان بخش طرهان شهرستان خرم آباد که در42 هزارگزی جنوب کوهدشت و 2 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔخرم آباد بکوهدشت واقع است. جلگه و معتدل است و 600 تن سکنه دارد. آبش از چاه. محصولش غلات ، لبنیات و پشم. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان بافتن جل و سیاه چادر و راهش اتومبیل رو است. ساکنین این آبادی از طایفه امرائی میباشند که در ساختمان و سیاه چادر سکونت دارند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).

چقابل . [ چ َ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بابالی بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد که در 9 هزارگزی خاور چقلوندی ، کنار راه شوسه ٔ چقلوندی به بروجرد واقع است . جلگه و سردسیر است و 120 تن سکنه دارد. آبش از رود بابالی . محصولش غلات ، حبوبات ، لبنیات و پشم . شغل اهالی زراعت و گله داری ، صنایع دستی زنان بافتن سیاه چادر و راهش اتومبیل رو است . ساکنین این آبادی از طایفه ٔ بیرانوند میباشند که در ساختمان و سیاه چادر سکونت دارند و برای تعلیف احشام ییلاق و قشلاق میکنند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).


چقابل . [ چ َ ب َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «مزرعه ای است در سه فرسخی نهاوند که خاکش متصل بخاک بروجرد است . محلی است کوهستانی و در زمستان پربرف که در سمت جنوب چشمه ٔ آب و دره ای دارد که بدره ٔ باغ معروف است و آب چشمه به سمت شمال جاری است و اراضی مزرعه را که متصل به کوه است آبیاری میکند. این آبادی قریب 200 تن جمعیت دارد و قسمتی از محصولش دیمی است . (از مرآت البلدان ج 4 ص 251).


دانشنامه عمومی

چَقابَل (چَغابَل) یکی از شهرهای استان لرستان در جنوب غرب ایران است. این شهر مرکز شهرستان رومشکان است.
مردم شهر چقابل لر هستند و به زبان لری صحبت می کنند.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر ۶٬۱۲۵ نفر (۱٬۶۱۴ خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: