کلمه جو
صفحه اصلی

سازماندهی


مترادف سازماندهی : تنسیق، تنظیم، سامان دهی، نظم

فارسی به انگلیسی

organization

فارسی به عربی

منظمة

مترادف و متضاد

establishing (اسم)
سازماندهی

organizing (اسم)
سازماندهی

تنسیق، تنظیم، سامان‌دهی، نظم


دانشنامه عمومی

سازماندهی، عمل بازآرایی اجزاء است که بر اساس یک یا چند قاعده صورت می گیرد.در مدیریت، سازماندهی را فرایندی می دانند که طی آن با تقسیم کار میان افراد و گروه های کاری و ایجاد هماهنگی میان آنها، برای کسب اهداف تلاش می شود.سازماندهی در حکم فرایندی است که به صورت پیوسته و مستمر ادامه دارد و حیات سازمانی به اطمینان از وجود ساختاری که اثربخشی و کارایی را حاصل گرداند، بستگی خواهد داشت. در واقع سازماندهی شامل وظایفی است که باید اجرا شود، تشخیص کسانی است که باید اجرا کنند، چگونگی گروه بندی وظایف و تعیین کسانی است که باید گزارش دهند یا گزارش بگیرند.باتوجه به تعریف فوق، این فرایند شامل سه مرحلهٔ زیر است:
مدیریت
رفتار سازمانی
ساختار سازمانی، چارچوبی است که مدیران برای تقسیم و هماهنگی فعالیت های اعضای سازمانی آن را ایجاد می کنند. ساختار سازمانی سازمان های مختلف با هم متفاوت اند زیر شرایط محیطی و راهبردها و اهدافی که سازمان ها دنبال می کنند با هم تفاوت دارند. ساختار سازمانی الگوهای تعیین شده برای روابط میان اعضای یک سازمان است و نظامی رسمی است زیرا مدیران عالی به طور رسمی آن را پدید می آورند. ساختار سازمانی از عواملی چون «محیط»، «فناوری»، «اندازه»، و «استراتژی» سازمان و نحوهٔ توزیع «قدرت کنترل» در آن قرار دارد.
ساختار رسمی را مسئولان به طور قانونی بنیان می گذارند و تصویب می کنند و در آن تعداد مشاغل، حدود وظایف و اختیارات و چگونگی اجرای آن ها مشخص می شود.
ساختار غیررسمی به طور طبیعی پس از ایجاد ساختار رسمی پدید می آید. سازمان غیررسمی حاصل تعامل اجتماعی مداوم است و ساختار رسمی را تعدیل و تحکیم می کند یا آن را گسترش می دهد.

پیشنهاد کاربران

سازماندهی : راه حل. چگونگی اتمام کار. هنر دریافت پیامدها

فرایند سامان دادن افراد در سایر منابع برای اجرای وظایف در جهت اهداف مشترک

سامان دادن و نظم دادن


کلمات دیگر: