کلمه جو
صفحه اصلی

ساختمان کردن

مترادف و متضاد

found (فعل)
پایه زدن، ریختن، قالب کردن، ساختن، ساختمان کردن، تشکیل دادن، تاسیس کردن، بر پا کردن، بنیاد نهادن، ذوب کردن، قالب ریزی کردن

construct (فعل)
ایجاد کردن، ساختن، بناء کردن، ساختمان کردن

build (فعل)
درست کردن، ساختن، بناء کردن، ساختمان کردن

erect (فعل)
بناء کردن، ساختمان کردن، افراشتن، بر پا کردن، نصب کردن، راست کردن


کلمات دیگر: