سازمان دهنده
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
محفز
مترادف و متضاد
کفیل، حامی، ضامن، بانی، سازمان دهنده، التزام دهنده
سازمان دهنده
فرهنگ فارسی
( صفت ) آنکه کار و تخصصش ایجاد تشکیلات و سازمانها باشد .
لغت نامه دهخدا
سازمان دهنده. [ دَ هََ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) کسی که کارش یا تخصصش در سازمان دادن است.
کلمات دیگر: