کلمه جو
صفحه اصلی

شب نشینی

فارسی به انگلیسی

evening party

(all-night) vigil


فارسی به عربی

صحوة

مترادف و متضاد

wake (اسم)
رد پا، احیاء، شب زنده داری، بیداری، شب نشینی، دنباله کشتی

soiree (اسم)
شب نشینی، مهمانی شب

فرهنگ فارسی

۱ - با هم نشستن به شب در محفلی . ۲ - مهمانی در شب و گذراندن شب را دسته جمعی با تفریح .

لغت نامه دهخدا

شب نشینی. [ ش َ ن ِ ] ( حامص مرکب ) عمل شب نشین. بیداری شب. ( ناظم الاطباء ). نشستن دوستان بعداز شام خوردن در جایی برای صحبت. ( فرهنگ نظام ). گردآمدن گروهی در پاس اول شب یا دیری از شب و صحبت کردن و خود را مشغول ساختن. ( ناظم الاطباء ) :
به شب نشینی زندانیان برم حسرت
که نقل مجلسشان حلقه های زنجیر است.
( از یادداشت مؤلف ).
وگر فرش است در عشرت سرایم ماهتاب امشب
شبم خوش شب نشینی میکنم با آفتاب امشب.
ظهوری.
- امثال :
کور و شب نشینی.

فرهنگ عمید

با هم نشستن در شب، مهمانی در شب که جمعی باهم بنشینند و شب را به صحبت و تفریح بگذرانند.


کلمات دیگر: