مترادف سانحه : اتفاق، پیشامد، تصادف، حادثه، رزیه، عارضه، فاجعه، واقعه
برابر پارسی : رخداد، پیش آمد
accident, disaster, mishap, casualty, contingency, fortuity, catastrophe
اتفاق، پیشامد، تصادف، حادثه، رزیه، عارضه، فاجعه، واقعه
(جمع آن سانحهها، سوانح و سانحات است) رویداد ناگوار، تصادف، حادثه
رویداد ناگواری که به بروز صدمات جانی یا وارد آمدن آسیب جدی به هواگَرد منجر میشود
یک سانحهی وحشتناک
a horrible accident
سانحة. [ن ِ ح َ ] (ع ص ، اِ) مؤنث سانح . رجوع به سانح شود. || هر چیز ناپسند و موحش . (ناظم الاطباء).
حادثه ، واقعه ، پیش آمد