کلمه جو
صفحه اصلی

شانه خالی کردن

فارسی به انگلیسی

cop-out, beat, evade, evasion, finesse, shirk, repudiate


cop-out, beat, evade, shirk, repudiate, evasion, finesse, sidestep

فارسی به عربی

ابن عرس , جفلة , سمن

مترادف و متضاد

weasel (فعل)
عدول کردن، دروغ گفتن، شانه خالی کردن

quail (فعل)
ترسیدن، لرزیدن، دلمه شدن، پژمرده شدن، شانه خالی کردن، از میدان دررفتن، بی اثر بودن

flinch (فعل)
عدول کردن، لرزیدن، شانه خالی کردن، بخود پیچیدن، دریع داشتن

فرهنگ فارسی

اعراض کردن رو گردانیدن

لغت نامه دهخدا

شانه خالی کردن. [ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) اعراض کردن. روگردانیدن. سرپیچیدن. سر باز زدن. شانه تهی کردن. ( مجموعه مترادفات ص 44 ). از زیربار بیرون رفتن وترک کردن چیزی و بیشتر با لفظ بار استعمال میشود.
- امثال :
فلان از زیر بار حکومت شانه خالی میکند. ( فرهنگ نظام ).
اعراض کردن و بهانه نمودن مرادف شانه خالی کردن و مضایقه نمودن است. ( بهار عجم ) ( آنندراج ) :
روی تلخی که ببینی ز بزرگی چون موج
شانه خالی کن از او گر همه دریا باشد.
تأثیر ( از بهار عجم ).
|| ترک تعلقات کردن. ( مجموعه مترادفات ص 89 ).

اصطلاحات

معنی ضرب المثل -> شانه خالی کردن
از زیر کاری در رفتن و آن را به عهده نگرفتن.

دانشنامه عمومی

شانه خالی کردن (انگلیسی: Buck passing) در سیاست بین الملل به راهبردی گفته می شود که یک قدرت تلاش می کند به جای درگیری با یک قدرت تجاوزگر، قدرت های دیگر را مجبور به مقابله با آن بکند. در رویدادهای منجر به جنگ جهانی دوم، قدرت های بزرگ جهانی بریتانیا، فرانسه، ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی هریک سعی داشتند تا از زیر بار مقابله با آلمان نازی شانه خالی کرده و این امر را به یکی دیگر از قدرتها محول کنند.
اثر تماشاگر
تراژدی منابع مشترک

پیشنهاد کاربران

زه زدن

انصراف وترک گفتن و گریختن از سنگینی کاری که قبلاً آن را به چیزی نمی شمرد و مدعی توانستن آن بود. از میدان بدر رفتن. از دعوی خود بازآمدن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) . از میدان دررفتن. از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن. ( فرهنگ فارسی معین ) . رجوع به ماده ٔ بعد شود.

زیر چیزی زدن


کلمات دیگر: