کلمه جو
صفحه اصلی

ساکنین


برابر پارسی : ماندگاران، ماهمانان

فارسی به عربی

مواطنة

مترادف و متضاد

citizenship (اسم)
تبعیت، شهروندان، ساکنین

citizenry (اسم)
تبعیت، شهروندان، مردم، ساکنین

citizens (اسم)
ساکنین

فرهنگ فارسی

جمع ساکن در حالت نصبی و جری ( در فارسی مراعات این قاعده نکنند ) : ساکنین شهر ری .

لغت نامه دهخدا

ساکنین. [ ک ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ ساکن در حالت نصبی و جری ، باشندگان. متوطنان. مقیمان. رجوع به ساکن شود.

جدول کلمات

سکنه

پیشنهاد کاربران

باشندگان

سکان


کلمات دیگر: