کلمه جو
صفحه اصلی

سپاسگزار


مترادف سپاسگزار : حق شناس، حقگزار، شکرگزار، شکور، قدرشناس، نمک شناس ، شاکر، متشکر، ممنون

متضاد سپاسگزار : ناسپاس، ناشکر، مغبون

فارسی به انگلیسی

appreciative, grateful, thankful, thankful, grateful

appreciative, grateful, thankful


فارسی به عربی

متشکر , ممتن

مترادف و متضاد

grateful (صفت)
قدردان، سپاسگزار، ممنون، حق شناس، متشکر، نمک شناس

thankful (صفت)
سپاسگزار، ممنون، متشکر، شاکر

thanking (صفت)
سپاسگزار

حق‌شناس، حقگزار، شکرگزار، شکور، قدرشناس، نمک‌شناس ≠ ناسپاس، ناشکر


۱. حقشناس، حقگزار، شکرگزار، شکور، قدرشناس، نمکشناس ≠ ناسپاس، ناشکر
۲. شاکر، متشکر، ممنون ≠ مغبون


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - شاکر حق شناس شکر گذار . ۲ - منت پذیر .

فرهنگ معین

( ~ . گُ ) (ص فا. ) سپاسدار، شاکر.

لغت نامه دهخدا

سپاس گزار. [ س ِ گ ُ ] ( نف مرکب ) شاکر.

فرهنگ عمید

آن که از لطف و مهربانی کسی تشکر کند، شکرگزار، سپاس گزارنده.

دانشنامه عمومی

سپاس گزار (آلبوم کلی کلارکسون). «سپاس گزار» (به انگلیسی: Thankful) آلبومی از کلی کلارکسون است که در ۱۵ آوریل ۲۰۰۳ (۲۰۰۳-04-۱۵) منتشر شد.

واژه نامه بختیاریکا

اِشکارا؛ بِشکار

پیشنهاد کاربران

تنکیو


قدردان

سپاسگزار. رجوع شود به سپاس گزار.

حق شناس، حقگزار، شکرگزار، شکور، قدرشناس، نمک شناس، شاکر، متشکر، ممنون

رجوع شود به سپاسگزار

سپاس
یاد اوری سه پاس پندار نیک گفتار نیک کردار نیک
سپاس گزاری آوردن سپاس در رفتار زندگی


کلمات دیگر: