کلمه جو
صفحه اصلی

سبقت گرفتن


مترادف سبقت گرفتن : پیشی گرفتن، پیش افتادن، جلو زدن ، پیش دستی کردن

متضاد سبقت گرفتن : عقب افتادن

فارسی به انگلیسی

cap, outdistance, outmatch, overhaul, to overtake and pass

to overtake and pass


cap, outdistance, outmatch, overhaul


فارسی به عربی

افضل , مسکة

مترادف و متضاد

best (فعل)
برتری جستن، سبقت گرفتن

outpace (فعل)
سبقت جستن، سبقت گرفتن، عقب گذاشتن

outgo (فعل)
سبقت جستن، سبقت گرفتن، جلو زدن

outpoint (فعل)
سبقت گرفتن، پوان یا نمره بیشتر اوردن از

take an advantage (فعل)
سبقت گرفتن

پیشی گرفتن، پیش افتادن، جلو زدن ≠ عقب‌افتادن


۱. پیشی گرفتن، پیش افتادن، جلو زدن ≠ عقبافتادن
۲. پیشدستی کردن


فرهنگ فارسی

( مصدر ) پیشی گرفتن .

لغت نامه دهخدا

سبقت گرفتن. [ س ِ ق َ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) پیش افتادن. پیشی گرفتن : زهق. زهوق. پیشی گرفتن بر دیگران. ( منتهی الارب ) :
ز همراهی نفس بیجاست منعم
که من خویش از نفس سبقت گرفتم.
مخلص کاشی ( از آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

Precedence

Overtake


کلمات دیگر: