کلمه جو
صفحه اصلی

سایرین


مترادف سایرین : دیگران، افراد دیگر، اشخاص دیگر

متضاد سایرین : همان ها، همین ها

برابر پارسی : دیگران

فارسی به انگلیسی

others, other people

فارسی به عربی

استراحة

مترادف و متضاد

rest (اسم)
سامان، استراحت، اسایش، نتیجه، باقی، باقی مانده، تکیه، رستی، بقایا، فراغت، تجدید قوا، سایرین، دیگران، الباقی، موقعیت سکون

remainder (اسم)
باقی، باقی مانده، پس مانده، فضله، سایرین

دیگران، افراد دیگر، اشخاص دیگر ≠ همان‌ها، همین‌ها


فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع سایر اشخاص دیگر دیگران : خانمها با کالسکه روان گشتند و سایرین هم داخل خانه شدند .

لغت نامه دهخدا

سایرین. [ ی ِ ری ] ( ع اِ ) ج ِ سایر. دیگران. رجوع به سائرین و سائر شود.

سائرین. [ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ سائر، در حالت نصبی و جری. رجوع به سائر شود.

فرهنگ فارسی ساره

دیگران


پیشنهاد کاربران

سوایر. [ س َ ی ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ سایرة : امثله توقیعات او در اقطار جهان چون سوایر امثال و شوارد اشعار منتشر شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ) . رجوع به سائر شود.


کلمات دیگر: