کلمه جو
صفحه اصلی

سال بسال

فارسی به عربی

سنویا

مترادف و متضاد

yearly (قید)
سالیانه، سال بسال

فرهنگ فارسی

۱ - سالی پس از سالی : سال بسال دریغ از پارسال . ۲ - سالهای متوالی سالهای پیاپی .

لغت نامه دهخدا

سال بسال. [ ب ِ ] ( ق مرکب ) سالهای متوالی. سالهای پی در پی. سال از پس سال : مال قوی که با وی نهاده آید سال بسال میدهد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 399 ).
- امثال :
سال بسال دریغ از پارسال . ( امثال و حکم ). رجوع به سال شود.


کلمات دیگر: