کلمه جو
صفحه اصلی

شباهت


مترادف شباهت : تشابه، مانندگی، مانندی، مشابهت، همانندی، همسانی

متضاد شباهت : اختلاف

برابر پارسی : همانندی، مانستگی، مانندگی، همانندگی، همتایی، همگونی

فارسی به انگلیسی

resemblance, similarity, affinity, approach, comparison, homogeneity, likeness, resemblance n., similitude

resemblance, similarity


affinity, approach, comparison, homogeneity, likeness, resemblance n., semblance, similarity, similitude


فارسی به عربی

تشابه , مظهر , نظیر

مترادف و متضاد

analog (اسم)
قیاسی، شباهت، شی قابل قیاس، لغت متشابه

analogy (اسم)
قیاس، توافق، شباهت، مقایسه، همانندی، تناسب، قرینه، تساوی

likeness (اسم)
تطابق، شبیه، شباهت، همانندی، پیکر، شکل، تشابه، تصویر، مشابهت

resemblance (اسم)
شباهت، همانندی، تشابه، همشکلی

semblance (اسم)
تظاهر، شباهت، قیافه، صورت ظاهر

analogue (اسم)
شباهت، شی قابل قیاس، لغت متشابه، نظیر

proportion (اسم)
قیاس، درجه، مقدار، شباهت، تناسب، قرینه، قسمت، نسبت

equality (اسم)
شباهت، تساوی، یکسانی، برابری، مساوات

propinquity (اسم)
مجاورت، نزدیکی، شباهت، قرابت، خویشی

تشابه، مانندگی، مانندی، مشابهت، همانندی، همسانی ≠ اختلاف


فرهنگ فارسی

شبیه بودن، مانندبودن، مانندگی
( مصدر ) شبیه بودن مانند بودن . توضیح نه شباهت و نه فعل مجرد آن هیچ یک در لغت ( عرب ) نیامده است و در زبان عربی آن کلمه مشابهت را استعمال می کنند .

لغت نامه دهخدا

شباهت. [ ش َ / ش ِ هََ ] ( ع اِمص ) مأخوذ از «شبه » عربی به معنی مشابهت و مانستگی و مانندگی و برابری. ( ناظم الاطباء ). مانندی. همانندی. ماندن. مانندگی. گراهش. مشابهت. تشابه. مانستن.

فرهنگ عمید

شبیه بودن، مانند بودن، مانندگی.

دانشنامه عمومی

شباهت (بازی ویدئویی). شباهت(به انگلیسی: Semblance)بازی ویدئویی در سبک معمایی و سکوبازی است. که توسط Nyamakop در ۲۴ ژوئیه ۲۰۱۸ برای نینتندو سوئیچ، مایکروسافت ویندوز و مکینتاش به بازار عرضه شد.

فرهنگ فارسی ساره

مانندگی، همانندگی، همانندی، مانستگ


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شباهت ازجمله الفاظی است که در ابواب مختلف فقه بکار رفته است.
شباهت به معنی شبیه و همسان بودن است.

← کاربرد شباهت در فقه
۱. ↑ جواهر الکلام ج۳۴، ص۲۹.
جمعی از پژوهشگران زیر نظر سید محمود شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۶۰۰. رده های این صفحه : فقه | لعان | نکاح

واژه نامه بختیاریکا

شیوات

پیشنهاد کاربران

خار شباهت :این واژه به معنی خواهر شباهت است ، نه خودِ شباهت . به همین خاطر به معنی شباهت تقریبی است ، نه دقیق .
خار شباهت معمولاً برای مسخره کردن به کار می رود . از برادر شباهت هم می توان استفاده کرد و آن در همین معناست .
پسر عموی شباهت ، فامیل شباهت به حساب می آید شباهت اندکی دارد .
به عنوان مثال : ممکن است در عکسی فقط موی فردی به موی فردی دیگر شبیه باشد . به همین خاطر از خار شباهت استفاده شود .



مانستن ، همانندی

اخوت

همانند

شبیه، مشابه، مشابهت

پهلوی ساسانی: ماناکی
زبان فارسی: مانائی
مانا: شبیه
به . . . ماندن: شبیه . . . بودن.

هماوندی.

هاوندی.

شباهت شبیه مشابهت

چویی = شباهت
چوییدن = شبیه بودن/شبیه شدن.
چویاندن = شبیه کردن. تشبیه کردن.

عماره.
به کین سیاوش ز افراسیاب
ز خون کرد گیتی "چو" دریای آب.

فردوسی


کلمات دیگر: