کلمه جو
صفحه اصلی

مکامه

فرهنگ فارسی

زن گائیده . منکوحه و زن نکاح کرده شده

لغت نامه دهخدا

( مکامة ) مکامة. [ م ُ م َ ] ( ع ص ) ( از «ک وم » ) زن گائیده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). منکوحه و زن نکاح کرده شده. ( ناظم الاطباء ). زن منکوحه ، و برخلاف قیاس ساخته شده. ( از ذیل اقرب الموارد ).

مکامة. [ م ُ م َ ] (ع ص ) (از «ک وم ») زن گائیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). منکوحه و زن نکاح کرده شده . (ناظم الاطباء). زن منکوحه ، و برخلاف قیاس ساخته شده . (از ذیل اقرب الموارد).



کلمات دیگر: