کلمه جو
صفحه اصلی

طارقه

لغت نامه دهخدا

( طارقة ) طارقة. [ رِ ق َ ] ( ع ص ، اِ ) حادثة. ج ، طوارق. و منه ؛ اعوذ من طوارق اللیل ؛ ای ماینوب من النوائب فی اللیل. ( منتهی الارب ). غائلة. آفة. رجوع به هر دو کلمه شود. || سریری است خرد. تخت کوچک. تخت خرد. || قبیله مرد. اهل و عشیرت مرد. ( منتهی الارب ). خویشان و نزدیکان.

طارقة. [ رِ ق َ ] (ع ص ، اِ) حادثة. ج ، طوارق . و منه ؛ اعوذ من طوارق اللیل ؛ ای ماینوب من النوائب فی اللیل . (منتهی الارب ). غائلة. آفة. رجوع به هر دو کلمه شود. || سریری است خرد. تخت کوچک . تخت خرد. || قبیله ٔ مرد. اهل و عشیرت مرد. (منتهی الارب ). خویشان و نزدیکان .



کلمات دیگر: