ضروریات
فارسی به انگلیسی
necessaries
supplies
فرهنگ فارسی
جمع ضروریه ۱ - لوازم . ۲ - دربایستها احتیاجات . یا ضروریاتست . ۱ - قضایای یقینی ششگانه که مرجع امور نظری هستند و عبارتند از : اولیات محسوسات متواترات مجربات حدسیات فطریات . ۲ - امور ششگانه نزد اطبا که عبارتند از : هوا خواب بیداری ماکولات و مشروبات.
لغت نامه دهخدا
ضروریات. [ ض َ ری یا ] ( ع اِ ) ج ِ ضروریة. دربایستها.
- ضروریات سته ؛ قضایای یقینی ششگانه که مرجع امور نظری بوده و عبارتند از: اولیات ، محسوسات ، متواترات ، مجربات ، حدسیات و فطریات. و ضروریات ستة نزد اطبا، عبارت است از هوا و ماء و نوم و یقظه و مأکولات و مشروبات. ( از تذکره داود ضریر انطاکی ).
- ضروریات سته ؛ قضایای یقینی ششگانه که مرجع امور نظری بوده و عبارتند از: اولیات ، محسوسات ، متواترات ، مجربات ، حدسیات و فطریات. و ضروریات ستة نزد اطبا، عبارت است از هوا و ماء و نوم و یقظه و مأکولات و مشروبات. ( از تذکره داود ضریر انطاکی ).
پیشنهاد کاربران
لوازم، دربایستها، احتیاجات
کلمات دیگر: