کلمه جو
صفحه اصلی

ضرم

فرهنگ فارسی

گرسنه ٠ یا بچه عقاب

لغت نامه دهخدا

ضرم. [ ض ِ / ض ُ ] ( ع اِ ) درختی است خوشبو، بار آن مانند بلوط است و شکوفه اش مانند شکوفه سعتر، شهد آن نیکو باشد، یا آن اسطوخودوس است بیونانیه. ( منتهی الارب ). اسطوخودوس . ( فهرست مخزن الادویه ) ( تحفه حکیم مؤمن ) ( اختیارات بدیعی ). درختی است خوشبو که ثمرش چون بلوط و شکوفه اش چون شکوفه خرماست ، و برخی گفته اند که بیونانی آن را اسطوخودوس گویند. ( منتخب اللغات ). نام داروئی که بیونانی اسطوخودوس گویند و آن شاه اسفرم رومی است ، علت صرع را نافع باشد. ( برهان ).

ضرم. [ ض َ رَ ] ( ع اِ ) ج ِ ضَرمة. ( منتهی الارب ). چیزهای نیم سوخته. ( منتخب اللغات ).

ضرم. [ض َ رَ ] ( ع مص ) سخت گرسنه گردیدن. ( تاج المصادر ) ( منتهی الارب ) ( زوزنی ). سخت شدن گرسنگی. ( منتخب اللغات ). || سخت شدن سوزش و حرارت چیزی. ( منتهی الارب ). || افروخته شدن آتش. ( زوزنی ). افروخته شدن آتش و شعله زدن آن. ( منتهی الارب ). زبانه زدن آتش. ( تاج المصادر ). افروختن آتش سخت. ( منتخب اللغات ). || افروخته شدن بر کسی از خشم. ( منتهی الارب ). غضبناک شدن. ( منتخب اللغات ). || نیک خوردن طعام و چیزی نگذاشتن از آن. ( منتهی الارب ).

ضرم. [ ض َ رِ ] ( ع ص ) گرسنه. ( منتهی الارب ) ( منتخب اللغات ). || فَرَس ٌ ضَرِم ؛ اسبی دونده. ( مهذب الاسماء ). اسپ تیزرفتار. ( منتخب اللغات ). اسپ بسیار تیز دونده. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) بچه عقاب. ( مهذب الاسماء ) ( منتخب اللغات ). فرخ العقاب. ( فهرست مخزن الادویه ).

ضرم . [ ض َ رَ ] (ع اِ) ج ِ ضَرمة. (منتهی الارب ). چیزهای نیم سوخته . (منتخب اللغات ).


ضرم . [ ض َ رِ ] (ع ص ) گرسنه . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || فَرَس ٌ ضَرِم ؛ اسبی دونده . (مهذب الاسماء). اسپ تیزرفتار. (منتخب اللغات ). اسپ بسیار تیز دونده . (منتهی الارب ). || (اِ) بچه ٔ عقاب . (مهذب الاسماء) (منتخب اللغات ). فرخ العقاب . (فهرست مخزن الادویه ).


ضرم . [ ض ِ / ض ُ ] (ع اِ) درختی است خوشبو، بار آن مانند بلوط است و شکوفه اش مانند شکوفه ٔ سعتر، شهد آن نیکو باشد، یا آن اسطوخودوس است بیونانیه . (منتهی الارب ). اسطوخودوس . (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (اختیارات بدیعی ). درختی است خوشبو که ثمرش چون بلوط و شکوفه اش چون شکوفه ٔ خرماست ، و برخی گفته اند که بیونانی آن را اسطوخودوس گویند. (منتخب اللغات ). نام داروئی که بیونانی اسطوخودوس گویند و آن شاه اسفرم رومی است ، علت صرع را نافع باشد. (برهان ).


ضرم . [ض َ رَ ] (ع مص ) سخت گرسنه گردیدن . (تاج المصادر) (منتهی الارب ) (زوزنی ). سخت شدن گرسنگی . (منتخب اللغات ). || سخت شدن سوزش و حرارت چیزی . (منتهی الارب ). || افروخته شدن آتش . (زوزنی ). افروخته شدن آتش و شعله زدن آن . (منتهی الارب ). زبانه زدن آتش . (تاج المصادر). افروختن آتش سخت . (منتخب اللغات ). || افروخته شدن بر کسی از خشم . (منتهی الارب ). غضبناک شدن . (منتخب اللغات ). || نیک خوردن طعام و چیزی نگذاشتن از آن . (منتهی الارب ).


فرهنگ عمید

آتش ها، اخگرها.
۱. درختی خوش بو، با میوۀ مانند بلوط و شکوفۀ شبیه شکوفۀ سعتر.
۲. اسطوخودوس.

آتش‌ها؛ اخگرها.


۱. درختی خوش‌بو؛ با میوۀ مانند بلوط و شکوفۀ شبیه شکوفۀ سعتر.
۲. اسطوخودوس.



کلمات دیگر: