کلمه جو
صفحه اصلی

عالم برزخ

فرهنگ فارسی

مقام ارواح که ما بین موت و قیامت است

لغت نامه دهخدا

عالم برزخ. [ ل َ م ِ ب َ زَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مقام ارواح که مابین موت و قیامت است. ( از غیاث اللغات ) ( آنندراج ). رجوع به برزخ شود.

پیشنهاد کاربران

در عصر پیامبر اسلام باور به جدا شدن روح در لحظه فرا رسیدن اجل از بدن مادی توسط مسیحیان به شبه جزیره عربستان راه یافته بود و سوال مردم این بود که بعد از مرگ اگر روح از بدن جدا شود به کجا خواهد رفت ؟ سوال دیگر این بود که اگر قرار است روز قیامت برپا شود و همه مردگان از قبر بر انگیخته شوند و پس از تجمع در صحرای محشر در داد گاه عدل الاهی محاکمه گردند، آیا نباید یک جایی وجود داشته باشد که روح افراد تا آن زمان در آنجا به سر ببرند؟ در پاسخ گویی به این سوالات عالم برزخ اختراع گردید و خیال سوال کنندگان راحت شد. اما سوال کردن پایان نمی یافت. سوال بعدی این بود که ارواح پس از ورود به عالم برزخ چه کار میکنند، آیا می خوابند یا به زندگی مشغول میشوند و اگر در عالم برزخ به حیات خود ادامه دهند، آنگاه آن زندگی چطور خواهد بود ؟ آیا همه یکسان زندگی خواهند کرد یا زندگی آنها با هم اختلاف خواهد داشت؟ غذا خوردن و آشامیدن چطور ؟ زناشویی چطور ؟ آیا سرپناه و مسکن هم دارند ؟ لباس ها چگونه خواهند بود ؟ و هزار و یک نوع سوال دیگر. خودرا جای پاسخ دهنده بگذارید و سعی کنید به این سوالات پاسخ دهید و مطمئن باشید که در آن عصر بویی از نظریه علمی مه بانگ به مشام انسان آن عهد نرسیده باشد. اگر در آن دوران اندیشه انسان با پدیده نوسان کیهانی آشنا گردیده بود، به احتمال قوی به این سوالات از طریق دیگری پاسخ داده می شد. بطور مثال ممکن بود که پیامبر به مردم بگوید که خداوند از طریق نوسانات متوالی کیهانی هر بار جهان و طبیعت و آسمان و زمین و انسان را از نو خلق خواهد کرد و هر بار در سطحی بالاتر تا رجعت به حالت اولیه ملکوتی. این راه خیلی ساده تر از بر انگیخته شدن از قبر می باشد. در رابطه با پاداش های بهشتی و عذاب های جهنمی ، میتوانست بفرمائید که هر بار که انسان دوباره از نو آفریده شود به سعادت و خوشبختی و خوبی های او افزوده میگردد و به همان اندازه از شقاوت و بدبختی و بدی و بی عدالتی او کاسته میشود. از این طریق عذاب و جزا های جهنمی از سر راه سرنوشت غایی انسان حذف می گردید. اما این نسخه سبب می شد که انسان گردن و دوش خودرا دیگر زیر یوغ شریعت نگذارد. آنگاه بدون یوغ این مشکل پیش می آمد که نام مبارک پیامبر بر زبان و ذهن انسان و در خاطره تاریخ زنده نماند و بقاء نیابد. لذا ضرورت داشته است که سعادت غائی و اخروی انسان به اعمال نیک و بد دنیوی ربط داده شود که از آن طریق جبهه موافق و مخالف ایجاد شود، عده ای طرفداری و پیروی کنند و در مقابل مخالفین ایستادگی کنند. این سیاست قدیمی به زبان امروز به این معناست که تفرقه بینداز و حکومت کن.


کلمات دیگر: