نزار لاغر نحیف باریک اندام یا کودک نارسیده و نحیف
ضاوی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ضاوی. ( ع ص ) مرد درآینده در شب. ( منتهی الارب ). || ( اِخ ) نام اسبی است.
ضاوی. [ وی ی ] ( ع ص ) نزار. لاغر. نحیف. باریک اندام. ( منتهی الارب ). || کودک نارسیده و نحیف. ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ).
ضاوی. [ وی ی ] ( ع ص ) نزار. لاغر. نحیف. باریک اندام. ( منتهی الارب ). || کودک نارسیده و نحیف. ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ).
ضاوی . (ع ص ) مرد درآینده در شب . (منتهی الارب ). || (اِخ ) نام اسبی است .
ضاوی . [ وی ی ] (ع ص ) نزار. لاغر. نحیف . باریک اندام . (منتهی الارب ). || کودک نارسیده و نحیف . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ).
کلمات دیگر: